دکتر حسن کربلایی
به گزارش “ عصر صنعت ” ؛کسی که میگفت با چرخش کلیدش – گویی سحری و معجزهای میشود – مجموعه مشکلات بزرگ و کوچک از حدود جغرافیایی سرزمینمان رخت برمیبندد! اما نه تنها کلید «حسن فریدون» مشهور به «روحانی»؛ در قفل مشکلات و نقصانها شکست بلکه؛ این شکست موجب به بار آمدن و تلنبار شدن انواع و اقسام مشکلات و دردسرها و بحرانهای عجیب و غریب ملی شد.
حسن روحانی در ابتدای امر و با چینش پیرمردها و رفقای ورشکسته سیاسی و یا امتحان پسداده خود، کلکسیونی از ناکارآمدی را به نمایش گذاشت. سپس با پیوند زدن ریشه همه مشکلات به تحریمهای دشمنان، بر ارزشهای الهی و اسلامی و انقلابی و ملی چوب حراج زد و با ادعای دیپلماسی حرفهای، تلاش کرد به هر شکل ممکن دشمنان را وادار به «پذیرش امتیازها» و «لغو تحریمهای ظالمانه» نماید اما نه تنها دشمن هدف اعتماد روحانی به امتیازهای سخاوتمندانه او و تیم دیپلماتیکش بسنده نکرد بلکه با پیش کشیدن خواستههای غیرمشروع و غیرعاقلانه و ظالمانه جدید و عمل نکردن به تعهدات برجامی، خواستار اجرای یک طرفه توافقنامهای شدند که از اساس علیه مردم ایران بود. روحانی و ایادی وی به حدی پیام ضعف و زبونی و تسلیم به دشمن داده بودند که دشمن تصور کرد وقتی به قول رئیس جمهور ایران، آب خوردن مردم ایران بسته به رفع تحریمهاست، چرا بیشتر و بیشتر به امتیازگیری مشغول نشود. از این رو، هم دشمن گستاختر شد، هم تحریمها سختتر شد، هم تحریمی لغو نشد و هم کل مملکت ما هشت سال معطل رفع تحریمها و احیای برجامی شدند که تنها نسخه درمان مشکلات کشور توصیف شده بود.
در طی هشت سال حسن روحانی – این دانشآموخته انگلیس- بهحدی در پرداختن به مشکلات مردم کاهلی و بیاعتنایی کرد که قیمت خرید مسکن چند صد برابر شد و خانهدار شدن – به قولی – تبدیل به رویای قشر متوسط و فرودست جامعه شد. به حدی کاهلی و بیاعتنایی کرد که یک سرپرست خانواده برای تامین معاش افراد تحت تکفلش مجبور به کار در دو سه شیفت و یا در دو سه شغل پارهوقت شد. در حالی که گرانی کمر مردم را میشکست؛ رئیس جمهور و دار و دستهاش به فکر پخش صدای یک آوازخوان همراه بی بی سی فارسی و بهاییان تلویزیون «من و تو» میدویدند و رفع حصر سه ضلع فتنه ۸۸ را بعد از برجام، کلید حل معضلات و بزرگترین مطالبه مردم توصیف میکردند. دلارهای اهدایی معاون روحانی به دلالان و پدرخواندهها و مقربین، قیمت ارز را به اوج رساند و آثار تورمی را به جامعه تحمیل کرد.
روحانی چنان کینهای نسبت به نیروهای انقلابی داشت که موشکهای امنیتآور سپاه را نکوهش کرد و نظام دینی را به سی و چند سال اعدام متهم کرد!
با این اوصاف، آیا فردی چون او و تیم همراهش که فلاکت و فقر را برای مردم ایران به ارمغان آوردند، فردی چون او و تیم همراهش که دشمنان را گستاخ و گستاختر کردند، فردی چون او و تیم همراهش که صنایع مادر و هستهای و موشکی و فضایی را تا مرز تعطیلی بردند، فردی چون او و تیم همراهش که بخشی از مردم را به یاس سیاسی کشاندند، فردی چون او و تیم همراهش که دولت سیزدهم را با انبوهی از بدهیها و ویرانهها و مشکلات سرسامآور مواجه کردند و … سزاوار محاکمه در پیشگاه مردم نیستند؟
آیا روحانی و دولتیهایش، نباید پاسخگوی آوارها و خرابیهای کنونی باشند؟
روحانی و همراهانش دست به جنایت زدند. آنها باید به جرم جنایت علیه ملت و کشور و انقلاب به اشد مجازات برسند. آنان باید سرنوشتی پیدا کنند که آن سرنوشت عبرت هر فردی باشد که خواهان ظلم به مردم ایران است. سرنوشتی که درس عبرتی برای مدیران نفوذی یا ناکارآمد توصیف شود.
دستگاه قضا مطمئن باشد محاکمه روحانی و اعوان و انصارش، خواست ملی است و با استقبال ملی نیز روبهرو میشود و برکاتی خاص برای کشور و انقلاب و آیندهمان دارد.
درخواست محاکمه حق قانونی ما مردم ایران است!