به گزارش “ عصر صنعت ” ؛ متن کامل این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
اقتصاد سالم:
جناب دکتر اسماعیلی، با سپاس از حضور شما، نخستین پرسش ما درباره جایگاه معلم و استاد در فرهنگ ایرانی اسلامی است. چرا این مقام تا این اندازه والا و مقدس شمرده میشود و نسبت آن با رسالت پیامبران چیست؟
دکتر اسماعیلی:
درود بر شما و سپاس از نشریه اقتصاد سالم که به موضوعی بنیادین و سرنوشتساز برای آینده کشور پرداخته است. حقیقت این است که اگر جامعهای بخواهد از باتلاق جهل و عقبماندگی بیرون بیاید، باید معلم و استاد را در صدر بنشاند. در آموزههای دینی و حتی در سنتهای علمی جهان، معلمی ادامه راه پیامبران است؛ اما متأسفانه ما فقط به شعار بسنده کردهایم و در عمل فاصله معناداری با این آرمان داریم. رسالت پیامبران و معلمان، مبارزه با تاریکی جهل است؛ اما آیا واقعاً امروز چنین جایگاهی برای معلم و استاد در کشور ما قائل هستند؟ معلم باید الگوی خرد و اخلاق باشد، اما این الگو شدن نیازمند حرمت و حمایت واقعی است، نه فقط تکریم زبانی و مراسمهای نمادین. معلمی عهدی است مقدس با حقیقت و انسانیت؛ عهدی که در آن، معلم و استاد خود را وقف رشد و بالندگی شاگردان و دانشجویان میکند و با رفتار و منش خویش، الگوی فضیلت و خردورزی میشود. اگر جامعهای خواهان تعالی است، باید معلم و استاد را در جایگاه رفیع خویش بنشاند و حرمت این مقام را پاس دارد.
اقتصاد سالم:
با توجه به این جایگاه متعالی، معلم و استاد در عصر امروز باید چه ویژگیهایی داشته باشند تا بتوانند رسالت خطیر خود را به شایستگی ایفا کنند؟ آیا نمونههایی از دانشگاههای معتبر جهان وجود دارد که این ویژگیها در آنها متجلی باشد؟
دکتر اسماعیلی:
امروز معلم و استاد باید همزمان دانشمند، پژوهشگر، راهبر فکری و پشتیبان روانی دانشآموز و دانشجو باشد. دیگر دوران معلم صرفاً انتقالدهنده اطلاعات گذشته است. بهویژه در حوزه علوم شناختی و فناوریهای نوین که بنده سالها در آن پژوهش کردهام، نقش استاد به مراتب حساستر شده است. استاد باید بتواند تفکر انتقادی، خلاقیت و خودآگاهی را در دانشجو بیدار کند. در دانشگاههایی مثل امآیتی یا هاروارد، استادان نهتنها با دانشجویان در پروژههای پژوهشی همکاری میکنند، بلکه در جلسات آزاد علمی، حتی به نقد خود و ساختار دانشگاه هم میپردازند. آنجا کسی از نقد نمیترسد و استاد واقعی، کسی است که دانشجو را به مرزهای جدید دانش و فناوری سوق دهد، نه اینکه صرفاً کتاب را دیکته کند. در آکسفورد، سنت «tutorial» یا آموزش فردی، جایی که استاد و دانشجو به گفتوگوی عمیق علمی مینشینند، الگویی بینظیر از رابطه استاد و شاگرد است که بر پایه احترام، اعتماد و رشد متقابل استوار است. در کمبریج و استنفورد نیز، اساتید دانشجویان را همکار واقعی خود میدانند و حتی نام آنها را در مقالات علمی در کنار نام خود ثبت میکنند. این سنتها نشان میدهد که استادان بزرگ، منزلت خود را در همراهی، هدایت و مشارکت فعال با دانشجو میجویند. متأسفانه در بسیاری از مراکز ما، همین نگاه سنتی و محافظهکارانه حاکم است و این بزرگترین آسیب به نسل آینده است.
اقتصاد سالم:
در این میان، نقش دولت و حاکمیت در پاسداشت شأن و منزلت معلم و استاد چیست؟ آیا در این زمینه، بیمهریهایی نسبت به جامعه علمی کشور، بهویژه معلمان و آموزگاران مشاهده میشود؟ چه وظایفی بر عهده دولت است که به آنها عمل نشده است؟
دکتر اسماعیلی:
صراحتاً عرض میکنم که بیمهری به جامعه علمی و آموزشی کشور به یک بحران تبدیل شده است. معلم و استاد، ستونهای اصلی توسعه و پیشرفتاند، اما دولت و حاکمیت، سالهاست که فقط شعار دادهاند و در عمل، حمایت جدی و ساختاری وجود ندارد. معلمی که دغدغه معیشت دارد، چگونه میتواند ذهن و روان دانشآموز را به پرواز درآورد؟ تأخیر در پرداخت حقوق، نبود امنیت شغلی، بیتوجهی به شأن علمی و حتی بیاحترامی آشکار در برخی موارد، همه و همه نشاندهنده این است که متولیان امر آموزش، یا جایگاه معلم را درک نکردهاند یا ارادهای برای تغییر ندارند. در کشورهای پیشرفته، دولتها بودجههای کلان برای آموزش و پژوهش اختصاص میدهند، رفاه و امنیت شغلی معلم را تضمین میکنند و حتی کوچکترین بیاحترامی به یک معلم، واکنش جدی به دنبال دارد.
اما اینجا، معلم و استاد باید با هزار دغدغه و فشار، کار کند و توقع دارند خروجی آن، نسل خلاق و متفکر باشد! این یک تناقض آشکار و ظلم مضاعف به جامعه علمی است. اگر حاکمیت و دولت میخواهند آیندهای روشن برای کشور رقم بزنند، باید منزلت معلم و استاد را در صدر اولویتهای خود قرار دهند و با تدبیر و همت، این کاستیها را جبران نمایند. بیتردید، سرمایهگذاری بر شأن و منزلت معلم و استاد، سرمایهگذاری بر آینده ایران است.
اقتصاد سالم:
در نظام آموزشی و دانشگاهی، رابطه استاد و شاگرد باید چگونه باشد تا هم زمینهساز رشد علمی و معنوی دانشجویان شود و هم منزلت استاد محفوظ بماند؟ آیا الگوهای موفقی در این زمینه در جهان وجود دارد؟
دکتر اسماعیلی:
رابطه استاد و شاگرد باید مبتنی بر احترام متقابل، نقدپذیری، شفافیت و همدلی باشد. در دانشگاههای معتبر غربی، استادان نهتنها راهبر علمی، بلکه مشاور و همراه دانشجو در مسائل شخصی و اجتماعی نیز هستند. در دانشگاه ییل، اساتید دانشجویان را به جلسات غیررسمی گفتوگو دعوت میکنند تا در فضایی بدون ترس، مسائل علمی و حتی دغدغههای شخصی را مطرح کنند. این ارتباط انسانی و عمیق، نه تنها به رشد علمی دانشجویان میانجامد، بلکه منزلت استاد را نیز در نگاه آنان ارتقا میبخشد. متأسفانه در کشور ما، هنوز برخی اساتید خود را تافته جدا بافته میدانند و دانشجو را صرفاً شنونده میخواهند. این رویکرد باید تغییر کند. استاد باید الهامبخش، نقدپذیر و همدل باشد تا دانشجو نیز به بلوغ علمی و اجتماعی برسد.
اقتصاد سالم:
اجازه دهید فضای گفتوگو را صمیمیتر کنیم و پرسشهایی شخصیتر مطرح نماییم تا مخاطبان با جنبههای انسانیتر زندگی شما نیز آشنا شوند. جناب دکتر، چند فرزند دارید و آیا فرزندان شما در مدارس دولتی تحصیل میکنند یا غیرانتفاعی؟ همچنین، درباره نوع رابطه خودتان با دانشجویانتان و نحوه تعامل علمی و انسانی با آنها نیز بفرمایید. آیا دانشجویان با موضوعات غیر درسی نیز نزدتان میآیند و از شما مشاوره میگیرند؟
دکتر اسماعیلی:
پرسشهای شما را بسیار ارزشمند میدانم چرا که نشاندهنده توجه به ابعاد انسانی و واقعی زندگی معلمان و اساتید است. بنده دو فرزند دارم؛ یکی از آنها در مدرسه دولتی و دیگری در مدرسه غیرانتفاعی تحصیل کرده است. این انتخاب، آگاهانه و بر اساس شرایط فردی و نیازهای آموزشی هر یک از فرزندانم صورت گرفت. باور دارم که کیفیت آموزش و تربیت، بیش از هر چیز به انگیزه و تلاش فردی و فضای حمایتی خانواده بستگی دارد و مدرسه تنها یکی از عوامل مؤثر در این مسیر است. درباره رابطهام با دانشجویان، باید بگویم که همواره کوشیدهام فضایی صمیمی و محترمانه ایجاد کنم تا دانشجویان بتوانند با اطمینان خاطر، مسائل علمی و حتی دغدغههای شخصی خود را با من در میان بگذارند. بارها پیش آمده که دانشجویانم با موضوعاتی فراتر از درس، اعم از مشکلات شخصی، دغدغههای شغلی یا حتی مسائل خانوادگی به من مراجعه کردهاند و من نیز با کمال میل و تا حد توان، تلاش کردهام راهنمایی و حمایت لازم را ارائه دهم. باور دارم که استاد، افزون بر انتقال دانش، باید پناه و راهنمای دانشجو در مسیر زندگی باشد؛ همانگونه که در بسیاری از دانشگاههای معتبر جهان، این رابطه انسانی و حمایتی میان استاد و دانشجو، نقش مهمی در موفقیت علمی و شخصی آنان ایفا میکند. بهویژه در حوزه علوم شناختی، این ارتباط انسانی و اعتماد متقابل، نقشی کلیدی در رشد علمی و روانی دانشجویان دارد.
اقتصاد سالم:
برخی صاحبنظران معتقدند که استاد و معلم باید در محل کار خود با تمام وجود زندگی کند و با شاگردان و دانشجویانش همدل و همراه باشد. از منظر شما، این حضور و همراهی چگونه میتواند به ارتقای کیفیت آموزش و تربیت منجر شود؟ اگر نمونهای از دانشگاههای غربی در این زمینه وجود دارد، بیان فرمایید.
دکتر اسماعیلی:
استاد واقعی کسی است که حضورش فقط به ساعات کلاس محدود نشود. در دانشگاه پرینستون، اساتید حتی خارج از ساعات رسمی، در محیط دانشگاه حضور دارند و در کتابخانه یا کافههای دانشگاهی، به گفتوگو و راهنمایی دانشجویان میپردازند. این حضور فعال و صمیمی، به دانشجویان احساس ارزشمندی و انگیزه میدهد و کیفیت آموزش را به طور چشمگیری ارتقا میبخشد. اگر استاد فقط به تدریس بسنده کند و ارتباط انسانی و فکری با دانشجویان نداشته باشد، نباید انتظار داشت که دانشجویان به بلوغ علمی و اجتماعی برسند. حضور فعال استاد در دانشگاه، چه در حوزه آموزش و چه در حوزه پژوهش، ضامن رشد و شکوفایی نسل آینده است.
اقتصاد سالم:
در پایان این گفتوگو، خواهشمندیم چند توصیه صریح و کاربردی خطاب به دانشآموزان و دانشجویان، معلمان و اساتید دانشگاه، متولیان امر آموزش و تربیت، و همچنین دانشآموزان و دانشجویان ایرانی خارج از کشور بیان فرمایید تا این مصاحبه با کلامی راهگشا به سرانجام برسد.
دکتر اسماعیلی:
به دانشآموزان و دانشجویان داخل کشور توصیه میکنم که منتظر معجزه از بیرون نباشند؛ خودشان باید جستوجوگر، پرسشگر و منتقد باشند و از هر فرصتی برای رشد استفاده کنند. به معلمان و اساتید میگویم که اگرچه شرایط سخت است، اما رسالت ما فراتر از مشکلات روزمره است؛ باید همچنان الگوی خرد و اخلاق باشیم و خود را بهروز نگه داریم. و خطاب به متولیان آموزش و دولت: اگر واقعاً دغدغه آینده کشور را دارید، حمایت از معلم و استاد باید از شعار خارج شود و به عمل واقعی تبدیل گردد. دیگر زمان وعده و شعار گذشته است. بدون منزلت و رفاه معلم، هیچ آینده روشنی برای آموزش و کشور متصور نیست.
در عین حال، با توجه به اینکه این مصاحبه ممکن است در اختیار رایزنهای فرهنگی سفارتخانهها و دانشآموزان و دانشجویان ایرانی خارج از کشور قرار گیرد، لازم میدانم توصیهای ویژه به این عزیزان داشته باشم. شما نمایندگان فرهنگ و هویت ایرانی در محیطهای علمی و فرهنگی جهان هستید. توصیه میکنم که ضمن بهرهگیری حداکثری از ظرفیتهای علمی و پژوهشی دانشگاهها و مدارس محل تحصیل خود، پیوند معنوی و هویتی خویش را با ایران و ریشههای فرهنگیتان حفظ کنید. از فرصت حضور در محیطهای بینالمللی برای یادگیری زبان، علوم نوین و مهارتهای جهانی بهره ببرید، اما همواره به ارزشهای اخلاقی و ملی خود وفادار بمانید. تلاش کنید پلی باشید میان دانش و فرهنگ ایران و جهان و هرگز فراموش نکنید که آینده ایران به تلاش، دانش و شخصیت شما گره خورده است. امیدوارم با تلاش همگانی، تغییر نگرشها و همبستگی ملی، شاهد اعتلای هرچه بیشتر منزلت معلم و استاد و بالندگی نسل جوان ایرانی، چه در داخل و چه در خارج از مرزها باشیم.
